نوشته شده توسط : رسول
يه روز يه شركت خيلي بزرگ يه مهندس ميخواسته استخدام كنه. رئيس شركت مياد يه سوال طرح ميكنه و ميگه هركس حلش كرد اون استخدامه. 199 مهندس شركت كردن و هيچكدومشون نتونست جواب درست بده.

 

بعد يه مهندسي خودشو ژيگول پيگول ميكنه و براي دويستمين نفر شركت ميكنه كه استخدام بشه.

سوال رو رئيس شركت ميپرسه كه اين سوال به شرح زيره:

(دوستان در طرح اين سوال چند فرضيه انتخاب شده كه معما جالب بشه مثله: هواي باراني در كوير و زير بالكن ايستادن در كوير و منتظر و.... پس نكته انحرافي نداره)...

 

آقا رئيسه ميگه فرض كن سوار يه ماشيني هستي كه فقط گنجايش 2 نفر رو داره.

بعد تو داخل يه كويري داري ميري كه داره بارون مياد.

زير يه بالكن 3 نفر ايستادن با توجه به توضيحات تو كدوم يكي رو ميتوني سوار كني

(فقط يه نفر چون گنجايش ماشين 2 تاست يكي راننده و يكي ديگه)


اوليش يه پيرزنه كه حالش وخيمه كه هرچه سريعتر بايد بره بيمارستان وگرنه امكان مرگش زياده.

دومي دوست صميميته كه خيلي خيلي شما با هم رفيق هستين و 2 بار جونتو از مرگ حتمي نجات داده و الان تو مديونشي كه اگه اين دوست دير برسه به شركتش اخراج ميشه.

سومي زن آرزوهاته كه هميشه دوست داشتي باهاش زندگي كني و جز اون با هيچكس ازدواج نميكني فقط اين زنه.

 

حالا تو كدوم يكي از اينها رو سوار ميكني؟

مهندس كمي سر به فكر فرو برد پاسخ اصلي رئيس شركت رو داد و استخدام هم شد....

 

 

به نظر شما چه پاسخي داد كه رئيس اونو استخدام كرد؟

 

 

 

 

جواب:

مهندس گفت ماشين و ميدم دست دوستم كه هم پيرزنه رو ببره بيمارستان هم خودش برسه شركت و خودم پيشه اون زنه روياهام ميمونم تا يه ماشين بياد رد بشه و ما باهم بريم.



:: بازدید از این مطلب : 305
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رسول

سعی کنید با دقت و تا آخر بخوانید

 

 

 

به عکس‌های بالا دقت کنید، عقیده شما در مورد آنها چیست؟ اصولآ چیز خاصی نظر شما را جلب کرد؟

 

 
.

.

.

.

.

 

 

 

 

اگر کسی بگوید شما به علت عادتهای ذهنیتان از درک درست این تصاویر عاجزید عکس العملتان چییست؟

 

 

 

.

.

.

 

 


 

_به او میخندید؟

 


_به غرورتان بر میخورد و ناراحت میشوید؟

 

_سعی میکنید به هر قیمتی از افکارتان دفاع کنید؟

 

_او را از پروفایلتان حذف میکنید و مشغول چت با یک همفکر میشوید؟ و ساعتها از تایید همدیگر لذت میبرید؟

 

_یا کنجکاو به بحث و تحقیق در این مورد میشوید ؟

 

 

.

.

.

.

.

.

.

.

 

 

گاهی باورهای ذهنی ما چیزی بیشتر از عادت های فکری مان نیست

 
.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

 
باور نمی‌کنید؟!

 

باور کنید!
 

 

 

 

بله این هم نمونه دیگریست از خطای پردازش مغز شما

(ونه چشمتان)


 

همان مغزی که باورهای شما را میسازد باورهایی که دودستی به آنها چسبیده اید !
 

 

 

 

 

منبع:http://iranjoke.ir



:: بازدید از این مطلب : 393
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رسول
به کفاره ی خند ه های پر از غم

 

به پاس غروب نبود کبوتر

بپیچم به خود من همی روز تا شب

که شاید گناهان من پاک گردد

به عشق و به لبریز ی

جام باده

به یار و به دلتنگی شب ستاره

بنالم که شاید خدا رحم ارد

به روی دلارام شبها

سپیده

 امضاء دلارام



:: برچسب‌ها: دلارام ,
:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رسول

 

من دلارام

 

نه

ستاره چشمک می زند

من دلارام در این شب که ندانم تا کی برسد

بیداری

به همین چشمک ها دل خود

خوش دارم

دعا کن

امضاء دلارام



:: بازدید از این مطلب : 276
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد